idiom
a bolt from the blue مثل اجل معلق
a hectic life. یک زندگی پر مشغله
a slip of the tongue. اشتباه لپی
act your age.خجالت دارد تو بزرگ شدی
are you out of mind? مگر عقلت را از دست دادی؟
as you please.هر طور راحتی.
become free of danger.چه باور کنی .چه نکنی
belive it or not.چه باور کنی .چه نکنی.
better late than never .بهتر است دیر بشود تا اصلا نشود.
bite your tongue.زبانت را گاز بگیر.
button your lip.دیگر حرف نزن
by any chance.بر حسب اتفاق
can i count on you?می تونم رویت حساب کنم ؟
catch your later.بعدا میبینمت -تا بعد
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۸۷ ساعت 8:12 توسط مریم دوستی
|